جنگ در ایران پس از اسلامجنگ در ایران پس از اسلام، به چند دوره مختلف تقسیم میشود. فهرست مندرجات۱.۱ - چند نژادی بودن سپاه ۱.۲ - سان دیدن سلطان ۱.۳ - مسیر حرکت سپاه ۱.۳.۱ - کاروانی عظیم برای همراهی سپاه ۱.۳.۲ - جاسوسان و طلایع پیشرو ۱.۴ - محل اردوگاه ۱.۴.۱ - محافظت از اردوگاه ۱.۵ - شیوههای جنگی ۱.۵.۱ - نظام خمیس ۱.۵.۲ - نظام صف ۱.۶ - اهمیت زمان آغاز نبرد وروحیه سربازان ۱.۷ - صدور حمله ۱.۸ - شروع جنگ با پیاده نظام ۱.۹ - نقش سلطان یا فرمانده کل لشکر ۱.۱۰ - نقش پرچم ۱.۱۱ - استفاده فراوان از فیل ۱.۱۲ - شیوه کر و فر ۱.۱۳ - حیله های جنگی ۱.۱۴ - کمین کردن ۱.۱۵ - تدابیر لشکر مغلوب ۱.۱۶ - تقسیم غنایم ۱.۱۷ - حقوق اسیران ۱.۱۸ - فتح نامه ۲ - دوره مغول و پس از آن ۲.۱ - اوصاف لشکر مغول ۲.۲ - شکار تمرین جنگ ۲.۳ - لشکرهای محلی ۲.۴ - شورای قوریلتای ۲.۵ - اهمیت آذوقه و علوفه ۲.۶ - جلگه به عنوان محل نبرد ۲.۷ - ساختار سپاه ۲.۸ - تقسیم لشکر در میدان نبرد ۲.۹ - محل استقرارخان و کشیکچیان ۲.۱۰ - مهارت در تیراندازی ۲.۱۱ - واداشتن دشمن به تسلیم ۲.۱۲ - شروع حمله با تیرباران دشمن ۲.۱۳ - محاصره دشمن ۲.۱۴ - عقبنشینی ساختگی ۲.۱۵ - استفاده از اسیران ۲.۱۶ - فرمانبرداری لشکریان مغول ۲.۱۷ - فریبکاری در جنگ ۲.۱۸ - نحوه عمل در پیروزی و شکست ۲.۱۹ - ترتیبات و اصطلاحات نظامی ترکمانان ۳ - فهرست منابع ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - از سده سوم هجری تا حمله مغولدر سه قرن نخست اسلامی، نواحی مختلف ایران ، تابع حکومتهای مرکزی و به طور کلی، دستگاه خلافت بود. بنابراین مسائل مرتبط با جنگ در ایران سه قرن نخست، در بخش سوم مطرح شده است. این بخش از مقاله ناظر به قرن چهارم و پس از آن است که ظهور سلسلههای مستقل در ایران، سبب تحولاتی در ترکیب نیروهای نظامی و نیز شیوهها و تاکتیکهای جنگی شد. ورود تعداد زیادی از غلامان ترک به ایران و به کارگیری آنان به صورت سوارهنظام و نیز استخدام نیروهایی از اقوام و نژادهای گوناگون، چون عرب و کرد و هندی و دیلمی و گیل در لشکر، موجب تشکیل سپاهی چند نژادی شد که اصلیترین مشخصه نیروهای نظامی در این دوره بود. [۱]
مسکویه، ج ۱، ص ۳۵۳.
[۲]
ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص ۱۶۹.
[۳]
محمدبن عبدالجبار عتبی، تاریخالعتبی (تاریخالیمینی)، ج ۱، ص ۱۰۸.
[۴]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۴۲۹.
۱.۱ - چند نژادی بودن سپاهخواجه نظامالملک [۵]
نظامالملک، ص ۱۱۹.
، ضمن اشاره به چند نژادی بودن سپاه محمود غزنوی ، به ملکشاه سلجوقی توصیه کرده است که لشکر خویش را از نژادهای گوناگون برگزیند، زیرا به زعم وی، این امر حس رقابت را به هنگام نبرد، در میان سپاهیان افزایش میداد. با این حال، گزارشهایی از اختلاف میان گروههای مختلف سپاه و ایجاد مشکل برای فرماندهان آن در دست است. مثلاً، ترکان و دیلمیانِ لشکر آلبویه اغلب با یکدیگر درگیر میشدند [۶]
مسکویه، ج ۲، ص ۲۸۲.
و گاه امیران بُوَیهی، برای کاستن از این اختلافات، به تدابیری چون ایجاد مناسبات خویشاوندی میان آنان متوسل میشدند. [۸]
مسکویه، ج ۲، ص ۲۸۲.
اختلافات قومی در سپاه سلجوقیان نیز بارها به بروز مشکلاتی انجامید. [۹]
فتحبن علی بنداری، تاریخ دوله آلسلجوق، ج۱، ص ۵۰.
در این دوره، برای تقویت حس همبستگی میان سربازان و نیز افزایش وفاداری آنان به فرمانده، اغلب تلاش میشد فرمانده هر نژاد از میان خود آنان برگزیده شود. [۱۰]
ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص ۱۶۹.
۱.۲ - سان دیدن سلطانبه هنگام بروز جنگ ، لشکریان از مناطق مختلف فراخوانده میشدند. پیش از حرکت، سلطان یا فرمانده کل یا عارض ، از سپاه سان میدید و ضمن تجهیز سربازان و بازدیدِ سلاحها و ادوات جنگی، صلهها و نفقاتی برای هزینه سفر و گاه با هدف تشویق به جنگ، به آنان اعطا میکرد. [۱۱]
محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا ، ج۱، ص۱۲۲.
[۱۲]
مسکویه، ج۲، ص۲۷۱.
[۱۳]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۴۲۱.
در مواقع اضطراری و نیز زمانی که حکومت قادر به تهیه مایحتاج لشکر نبود، امکان داشت سربازان با سلاح و توشه کامل و نیز شترانی برای حمل باروبنه خویش، فراخوانده شوند. [۱۴]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص۸۹.
۱.۳ - مسیر حرکت سپاهدر انتخاب مسیر حرکت سپاه به مسائلی چون وضع آب و هوا و در دسترس بودن آب و علوفه و آذوقه توجه میشد. [۱۵]
مسکویه، ج ۲، ص ۱۴۰.
[۱۶]
بیهقی، ج۱، ص ۴۴۱- ۴۴۲.
نبودن یکی از این شرایط گاه موجب انصراف از لشکرکشی میشد. یکی از روشهای مرسوم، دریافت علوفه از مردمی بود که در مسیر سپاه قرار داشتند، به گونهای که گاه لشکرکشیهای متناوب، سبب ویرانی و بروز قحطی در شهرهای مسیر سپاه میشد. [۱۷]
محمدبن عبدالجبار عتبی، تاریخالعتبی (تاریخالیمینی)، ج ۲، ص ۱۰.
افزون بر آن، به جز برخی موارد، [۱۸]
مسعودی، مروج (پاریس)، ج ۸، ص ۴۶ـ۴۷.
غارت اموال کسانی که در مسیر سپاه قرار داشتند، اغلب مرسوم بود. سپاهیان مرداویج زیاری (حک:۳۱۶- ۳۲۳) از حیث غارت شهرها و روستاها و تعرض به غیر نظامیان، آوازه داشتند. [۱۹]
مسعودی، مروج (پاریس)، ج ۹، ص ۲۲ـ ۲۵.
برای جلوگیری از چنین دستدرازیها و نیز اطمینان از در دسترس بودن علوفه بود که نظامالملک [۲۰]
حسنبن علی نظامالملک، سیاستنامه، ج۱، ص ۱۱۷.
بنای انبارهای علوفه را در راهها و منزلگاهها توصیه میکرد.۱.۳.۱ - کاروانی عظیم برای همراهی سپاهاغلب کاروانی عظیم شامل ابزارهای قلعهگیری، مهندسان، پزشکان، ندیمان، درباریان و دیوانیان، زنان و کودکان، مطبخ، خزانه ، جامهخانه، زرادخانه، بازار لشکر و کارگرانی برای هموار کردن راه و برداشتن موانع، سپاه را همراهی میکرد. [۲۱]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۴۰۱.
[۲۲]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۲۸۲ـ۲۸۳.
گزارشهای موجود در باره ساختن پل بر روی رودخانهها به هنگام حرکت و در مدتی کوتاه [۲۳]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۴۰۴ـ ۴۰۵.
نشان میدهد که امکانات و تجهیزات لازم برای اقدام به این کار مهم، همراهِ سپاه بوده است. به گزارش قفطی ، [۲۵]
علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، ج۱، ص ۴۰۵.
در سپاه محمودبن محمد سلجوقی (حک:۵۱۱ـ ۵۲۵) بیمارستانی با تجهیزات کامل بر پشت چهل شتر حمل میشد. باروبنه ، ملازمان و تجهیزات سپاه اغلب بر پشت تعداد زیادی شتر، فیل ، قاطر و خر برده میشد. [۲۶]
بیهقی، ج۱، ص ۸۰۳ ـ۸۰۴.
[۲۷]
بیهقی، ج۱، ص ۸۳۳.
[۲۸]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۴۰۴.
در سپاه محمود غزنوی برای نبرد با بویهیان ری و جبال نیز دوازده هزار شتر برای حمل سلاح، چهار هزار شتر برای حمل خزانه و اثاثیه و جامهخانه، سیصد فیل برای حمل خیمهها و دو هزار اسب برای انتقال حرم و درباریان وجود داشت. [۲۹]
محمدبن علی شبانکارهای، مجمعالانساب ، ج۱، ص ۶۳.
۱.۳.۲ - جاسوسان و طلایع پیشروبرای حفظ نظم و نیز برای اینکه سربازان جایگاه خویش را بهتر بشناسند، اغلب سعی میشد سپاه با همان آرایشی که قرار بود با دشمن روبهرو شود حرکت کند [۳۰]
بیهقی، ج۱، ص ۴۴۱.
[۳۱]
بیهقی، ج۱، ص ۶۳۰.
[۳۲]
بیهقی، ج۱، ص ۷۵۷.
اما گاه لشکر را بدون تعبیه حرکت میدادند و در اردوگاه به تعبیه آن می پرداختند. [۳۳]
بیهقی، ج۱، ص ۸۰۲.
[۳۴]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۱، ص ۴۰۰.
فرماندهان برای اطلاع از مسیر، مقر و نیز کمینگاههای دشمن، جاسوسان و طلایعی را پیشاپیش میفرستادند و گذرگاهها و تنگههای سر راهِ سپاه را، برای تعیین چگونگی عبور از آن، بررسی میکردند. [۳۵]
مسکویه، ج ۲، ص ۱۳۹.
[۳۶]
بیهقی، ج۱، ص۴۴۱.
مخفی نگه داشتن مسیر سپاه و نیز حرکت از راههای غیر متعارف و گاه بیراهه مرسوم بود [۳۸]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۳۸۸.
و امکان داشت مسیری طولانی، شب هنگام پیموده شود. [۳۹]
ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج ۱، ص ۲۵۰- ۲۵۱.
۱.۴ - محل اردوگاهدر دسترس بودن آب و علوفه و نیز وجود موانع طبیعی چون رود و جنگل و کوه، [۴۰]
بیهقی، ج۱، ص ۴۴۱.
[۴۱]
بیهقی، ج۱، ص ۷۵۷.
[۴۲]
جوینی، ج ۲، ص ۱۵.
شمار نیروها، مهارت جنگی و امکانات و تجهیزات طرفین، در انتخاب اردوگاه مؤثر بود. [۴۳]
محمدبن علی راوندی، راحهالصدور و آیهالسرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص ۲۱۹.
به نوشته فخر مدبر [۴۴]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۲۸۲.
اردوگاه باید در جایی باشد که راه را بر دشمن نگیرد، از کمین در امان و آب و علوفه کافی در دسترس باشد. همچنین به گفته وی، [۴۵]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۲۸۲.
سپاه و ملازمان و نیروهای پشتیبانی باید به همان ترتیب و شیوهای که وارد نبرد میشوند، در اردوگاه مستقر گردند تا هر کس جایگاه خویش را بداند. از انتخاب زمینهای سنگلاخ، که به سمّ اسبان آسیب میرساند، و نیز زمینهای باتلاقی یا مکانهایی که گرد و خاک زیاد از آن برمیخیزد نیز باید پرهیز گردد. [۴۶]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۳۱۵.
۱.۴.۱ - محافظت از اردوگاهبا گماشتن نگهبانان و حفر خندق پیرامون اردوگاه و گاه با ایجاد موانعی با شاخههای بزرگ درختان، از آنجا محافظت میشد [۴۷]
ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص ۷۹.
و تدابیر امنیتی برای حفاظت اردوگاه، شبها شدیدتر میگردید. [۴۸]
بیهقی، ج۱، ص ۷۵۸.
اردوگاه طرفین درگیر، اغلب نزدیک یکدیگر انتخاب میشد، به گونهای که گاه صدای دهل و بوق و غوغای هم را میشنیدند. [۴۹]
بیهقی، ج۱، ص ۷۵۸.
به گفته بنداری ، [۵۰]
فتحبن علی بنداری، تاریخ دوله آلسلجوق، ج۱، ص ۴۱.
اردوگاه الب ارسلان و فرمانروای روم در نبرد ملازگرد در ۴۶۳، یک فرسخ از یکدیگر فاصله داشت. بزرگی خیمههایی که برخی سلاطین و امیران در میدان نبرد بر پا میکردند توجه برخی مورخان را جلب کرده است. مسعودی [۵۱]
مسعودی، مروج (پاریس)، ج ۸، ص ۵۲ ـ۵۳.
از سراپرده عظیم یعقوب لیث در لشکرکشیها سخن گفته است. گردیزی [۵۲]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۴۰۵.
نیز در گزارشی اغراقآمیز، از سراپرده محمود غزنوی، که گنجایش ده هزار سوار را داشت، خبر داده است. امیران آلبویه خیمهها و خرگاههایی در میدان نبرد میساختند که بر پا بودن آن نشاندهنده مقاومت سپاه و فرو افتادنش نشانه شکست لشکر بود. [۵۳]
مسکویه، ج ۲، ص ۵.
[۵۴]
مسکویه، ج ۲، ص ۱۳۴.
[۵۵]
مسکویه، ج ۲، ص ۳۷۱.
۱.۵ - شیوههای جنگیسپاه به طور کلی از سواره نظام و پیاده نظام تشکیل میشد و هر گروه سلاحهای خاص خویش را داشت. سازماندهی و تعبیه لشکر در میدان جنگ، به تعداد نیروهای طرفین، سلاحها و نیز اوضاع جغرافیایی منطقه جنگی بستگی داشت. از اطلاعات موجود چنین برمیآید که از شیوههای جنگی خمیس، کردوس ، صف و کرّ و فر، با توجه به اوضاع استفاده میشده است. [۵۶]
محمدبن عبدالجبار عتبی، تاریخالعتبی (تاریخالیمینی)، ج ۱، ص ۸۵ ـ۸۶.
[۵۷]
مسکویه، ج ۲، ص ۱۳۲- ۱۳۳.
[۵۸]
مسکویه، ج ۲، ص ۱۶۴.
[۵۹]
مسکویه، ج ۲، ص ۳۳۹- ۳۴۰.
[۶۰]
مسکویه، ج ۲، ص ۳۸۱- ۳۸۲.
با این حال، به نظر میرسد نظام تعبیه لشکر به صورت خمیس در این دوره کاربرد بیشتری داشته است. گزارشهایی نیز مبنی بر استفاده همزمان از نظام خمیس و کردوس در دست است. [۶۱]
مسکویه، ج ۲، ص ۶.
[۶۲]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۶، ص ۲۴۲- ۲۴۴.
۱.۵.۱ - نظام خمیسدر نظام خمیس سلطان یا فرمانده کل سپاه، به همراه ملتزمان خویش و گروهی از کارآمدترین نیروها، در قلب قرار میگرفت. گستردگی زیاد هر یک از اجزای پنجگانه سپاه، بهویژه میمنه و میسره، از ویژگیهای شیوه خمیس در این دوره است، به گونهای که اغلب بر هر بخش چندین تن فرماندهی میکردند، که اغلب از فرزندان و نزدیکان سلطان بودند. [۶۳]
بیهقی، ج۱، ص ۴۴۱.
[۶۴]
فتحبن علی بنداری، تاریخ دوله آلسلجوق، ج۱، ص ۲۱۸- ۲۱۹.
هر یک از بخشهای پنجگانه، با توجه به اوضاع منطقه جنگی، امکان داشت در فاصلهای نزدیک یا دور ازهم استقرار یابند، به گونهای که گاه فاصله زیاد موجب بیخبری یک جناح از شکست یا پیروزی جناح دیگر میشد. [۶۵]
ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص ۱۷.
[۶۶]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۲۳۵.
در صورت فاصله زیاد، مبادله خبر میان جناحها به روشهایی چون فرستادن رسولان و نواختن طبل ، برقرار میگردید. [۶۷]
بیهقی، ج۱، ص ۴۴۴.
۱.۵.۲ - نظام صفاستفاده از نظام صف نیز، با توجه به پیاده یا سواره بودن بیشتر نیروهای طرفین و سلاحها و وسعت و تنگی محل نبرد، متفاوت بود. راوندی، [۶۸]
محمدبن علی راوندی، راحهالصدور و آیهالسرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص ۲۱۸- ۲۱۹.
بدون توضیح، صفها را به دو دسته پیوسته و گسسته، و صف پیوسته را نیز به سه گونه راست و خفته و مثلث تقسیم کرده است. وی همچنین از صف مقوّس سخن گفته و برخی شرایط را که در آن باید هر یک از این صفها را برای نبرد برگزید، بیان کرده است. [۶۹]
محمدبن علی راوندی، راحهالصدور و آیهالسرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص ۲۱۸- ۲۱۹.
پیش از آغاز نبرد، غالباً فرماندهان با تشکیل شورای جنگی به بحث و تبادل نظر در باره شیوههای حمله و چگونگی مقابله با حملات دشمن میپرداختند. [۷۰]
محمدبن عبدالجبار عتبی، تاریخالعتبی (تاریخالیمینی)، ج ۱، ص ۱۲۴.
[۷۱]
بیهقی، ج۱، ص ۷۶۶.
[۷۲]
مسعودی، مروج (پاریس)، ج ۹، ص ۱۳.
۱.۶ - اهمیت زمان آغاز نبرد وروحیه سربازانگزارشهایی نیز از مشورت با منجمان، در باره زمان آغاز نبرد، در دست است. [۷۳]
محمدبن عبدالجبار عتبی، تاریخالعتبی (تاریخالیمینی)، ج ۱، ص ۱۱۲.
بهعلاوه، سلطان الب ارسلان سلجوقی برای آغاز نبرد ملازگرد با فقیه ابونصر محمدبن عبدالملک بخاری حنفی مشورت کرد و به توصیه وی روز جمعه را، که مردم در مساجد مشغول دعا برای پیروزی سلطان هستند، برای شروع جنگ برگزید [۷۵]
فتحبن علی بنداری، تاریخ دوله آلسلجوق، ج۱، ص ۴۲.
[۷۶]
علیبن ناصر حسینی، زبده التواریخ: اخبار الامراء و الملوک السلجوقیه، ج۱، ص ۱۰۹.
پیش از این نبرد، خلیفه قائم عباسی دعاهای خاصی برای پیروزی لشکریان مسلمان نوشته و نسخههایی از آن را فرستاده بود تا خطیبان در منابرِ مساجد بخوانند. [۷۷]
فتحبن علی بنداری، تاریخ دوله آلسلجوق، ج۱، ص ۴۲.
[۷۸]
علیبن ناصر حسینی، زبده التواریخ: اخبار الامراء و الملوک السلجوقیه، ج۱، ص ۱۰۹.
این کار برای تقویت روحیه سربازان مسلمان بود. برای روحیهدادن به لشکریان و نیز تحریک احساسات مذهبی آنان و تشویق بیشتر به جنگ، از شیوههای دیگری چون ایراد خطبههای محرک و بیان کلمات و عبارات خاص نیز استفاده میشد. [۷۹]
بیهقی، ج۱، ص ۶۲۸.
[۸۰]
بیهقی، ج۱، ص ۷۶۲.
[۸۱]
علیبن ناصر حسینی، زبده التواریخ: اخبار الامراء و الملوک السلجوقیه، ج۱، ص ۱۱۱.
قابوسبن وشمگیر ، [۸۳]
قابوسبن وشمگیر، قابوسنامه، ج۱، ص ۲۲۳ـ۲۲۴.
ضمن توصیه به نیکویی کردن به لشکریان، روحیهدادن به آنان را نیز یادآوری کرده است. فخر مدبر نیز بخشی از آدابالحرب و الشجاعه [۸۴]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۴۳۰ـ۴۳۱.
را به «صلاح لشکر» و کسانی اختصاص داده است که با دعاها و شفاعتهای خویش از سربازان حمایت میکنند و به آنان روحیه میدهند. گاه نیز شخصیتهای برجسته دینی را، که جایگاهی در میان مردم داشتند، برای تشویق بیشتر سربازان به نبرد، با سپاه همراه میساختند. [۸۵]
محمدبن علی راوندی، راحهالصدور و آیهالسرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص ۲۹۹ـ۳۰۰.
برای واداشتن لشکریان به دلاوری، گاه خلعتها و اموالی را که قرار بود به کسانی ببخشند که در نبرد شایستگی خود را نشان میدهند، همراه سپاه حمل میکردند. [۸۶]
بیهقی، ج۱، ص ۶۲۸.
شایع کردن برخی خبرها در سپاه دشمن برای تضعیف روحیه سربازان و گاه مکاتبه با فرماندهان لشکر دشمن برای همراه کردن آنان با خود نیز پیش از جنگ مرسوم بود. [۸۷]
مسعودی، مروج (پاریس)، ج ۹، ص ۱۶ـ۱۷.
۱.۷ - صدور حملهگاه سنّت نبرد پهلوانانِ دو لشکر پیش از صدور حمله عمومی اجرا میگردید. [۸۸]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۳۵۶ـ ۳۵۷.
فرمان حمله، با تکان دادن پرچمها، نواختن طبل و دهل، غوغای لشکریان و گاه سر دادن تکبیر ، اغلب صبحگاهان صادر میشد. [۸۹]
بیهقی، ج۱، ص ۴۴۱.
[۹۰]
بیهقی، ج۱، ص ۵۵۱ ـ۵۵۲.
[۹۱]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۳۷۱.
[۹۲]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۴۰۵.
[۹۳]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۳۱۵.
نواختن طبل و دهل برای ایجاد وحشت در سپاه دشمن و تضعیف روحیه آنها کارگر میافتاد. [۹۴]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۳۸۹.
به گفته فخر مدبر، [۹۵]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۳۴۴.
حمله باید از میمنه آغاز شود و پس از آن قلب و میسره وارد کارزار شوند؛ لیکن گزارشهایی در دست است که نشان میدهد با توجه به وضع سپاه و نیز اوضاع طبیعی، حمله ممکن بود از میمنه، میسره یا قلب شروع شود. [۹۶]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۴۴۲.
با این حال، امکان داشت پس از شروع جنگ، به دنبال تغییرات جوّی چون وزش باد و ایجاد گرد و خاک شدید و یا حمله سریع دشمن، نظم سپاه به هم بخورد و هر یک از قسمتهای لشکر به یاری دیگری بشتابد. [۹۹]
بیهقی، ج۱، ص ۷۶۰- ۷۶۱.
گاه یک جناحِ لشکر پیروز میشد و به پیش میتاخت، اما جناح دیگر شکست میخورد و به عقب مینشست و صحنه نبرد دایرهوار میشد بهگونهای که طرفین، بهسبب نامشخص بودن نتیجه جنگ، دست از پیکار میکشیدند. [۱۰۰]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج۱، ص۳۱۰.
۱.۸ - شروع جنگ با پیاده نظامهر چند در این دوره سوارهنظام از اهمیت بیشتری برخوردار بود، همیشه جنگ با پیادهنظام آغاز میشد که با نیزههای دراز و سپرهای بزرگ در جلو سپاه قرار داشتند. این کار به قصد بر هم زدن نظم سپاه دشمن یا قطع راه تدارکاتی آن، انجام میشد. [۱۰۱]
بیهقی، ج۱، ص ۷۶۲.
[۱۰۲]
مسکویه، ج ۲، ص ۶.
قراردادن پیاده نظام در جلو به قدری بدیهی بود که مسکویه ، [۱۰۳]
مسکویه، ج ۲، ص ۳۶۸.
امیرِ بُوَیهی عزالدوله بختیار را که برای نبرد با عضدالدوله در ۳۶۶ سواران را در جلو و پیادگان را پشت سر آنها قرار داده بود، نکوهش کرده و از کار وی اظهار شگفتی نموده است. نیروهای پیاده در دوره غوریان (حک: ۴۰۱ـ۶۱۲) پوششی به نام «کاروَه»، که از پوست گاو و پنبه و کرباس تهیه میشد، بر تن میکردند. کاروه از سر تا پای آنان را میپوشاند و چون به صف میشدند همانند دیواری مستحکم در برابر دشمن به حساب میآمدند. [۱۰۴]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۱، ص ۳۴۳.
اهمیت نیروهای پیاده در مناطق صعبالعبور طبرستان بیش از جاهای دیگر بود، به گونهای که گاه شکست پیادهنظام در این منطقه به منزله شکست همه سپاه بود. [۱۰۵]
ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج ۱، ص ۲۳۴ـ ۲۳۵.
۱.۹ - نقش سلطان یا فرمانده کل لشکرسلطان یا فرمانده کل لشکر میبایست تا زمانی که ضرورت ایجاب نمیکرد، از ورود به نبرد خودداری و توان خویش را صرفِ هدایت و فرماندهی سپاه و تشویق سربازان میکرد. [۱۰۶]
قابوسبن وشمگیر، قابوسنامه، ج۱، ص ۲۲۴.
[۱۰۷]
مسکویه، ج ۲، ص ۳۸۱- ۳۸۲.
ورود زود هنگام وی به جنگ گاه باعث اخلال در فرماندهی لشکر و پراکنده شدن نیروها میشد. [۱۰۸]
محمدبن علی راوندی، راحهالصدور و آیهالسرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص ۳۷۱.
وی همچنین گروهی از جنگجویان برجسته را، به عنوان نیروهای پشتیبانی، تحت امر خویش نگه میداشت تا در صورت لزوم، آنان را به یاری جناحهای لشکر بفرستد. [۱۰۹]
بیهقی، ج۱، ص ۴۴۱.
[۱۱۰]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۳۴۵.
گاه برای واداشتن سربازان به نبرد، عدهای را مأمور میکرد تا در صورت بازگشتِ هر یک از لشکریان از صحنه نبرد و بیرون آمدن از صفوف، وی را به قتل برسانند. [۱۱۱]
بیهقی، ج۱، ص۷۶۰.
۱.۱۰ - نقش پرچمپرچم ، که اغلب در قلب سپاه قرار میگرفت، نقش مهمی در ایجاد هماهنگی میان بخشهای گوناگون داشت و سربازان در میدان نبرد پیوسته متوجه آن بودند، چرا که بر پا بودن پرچم نشانه مقاومت سپاه و ادامه نبرد بود و سرنگون شدن آن از شکست لشکر خبر میداد؛ ازاینرو، دارنده پرچم یا علمداراز میان مبارزان برجسته و معتمدان سلطان برگزیده میشد. [۱۱۲]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۱، ص ۳۵۸.
[۱۱۳]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۶۵۳.
۱.۱۱ - استفاده فراوان از فیلاستفاده فراوان از فیل باعث کارآمدی بیشتر جنگ به شیوه خمیس در این دوره گردیده بود. مؤلف تاریخ سیستان [۱۱۴]
تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، ج۱، ص ۲۰۶.
از استفاده نکردن یعقوب لیث از فیل به بهانه بد یمن بودن آن (با اشاره به داستان اَبرَهه ) سخن گفته است، اما این حیوان، بهویژه در سپاه غزنویان و غوریان و سلجوقیان، به کار گرفته میشده است. علاوه بر حمل بار، برای ایجاد حایل در برابر دشمن و نیز بر هم زدن نظم سپاهِ مقابل نیز از فیل استفاده میشد. فرماندهان سپاه نیز اغلب از پشت فیلی کوهپیکر به نظاره صحنه نبرد میپرداختند. [۱۱۵]
محمدبن عبدالجبار عتبی، تاریخالعتبی (تاریخالیمینی)، ج ۱، ص ۱۱۴.
[۱۱۶]
بیهقی، ج۱، ص ۷۵۷.
[۱۱۷]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۳۷۱.
در نبرد میان شاهزادگان سلجوقی در ۵۲۶، صفی از فیلها پیشاپیش لشکریان تعبیه گردیده بود. گاه بر پشت هر فیل چند سرباز قرار میگرفتند و از آنجا به نبرد میپرداختند. برای مقابله با فیلها، روشهایی چون تیرباران شدید آنها و نیز به قتل رساندن پیلبان توصیه میشد. از شیوههای دیگری نیز برای محافظت از پیشانی لشکر استفاده میشد. مثلاً، در نبرد میان خلیفه عباسی مقتفی و سپاه ترک به رهبری امیرمسعود بلالی در ۵۴۹، ترکمنهای زیادی با خیمهها، رمهها، خانواده و باروبنه خویش، در جلو صف لشکر ترکان قرار گرفته بودند. [۱۲۱]
فتحبن علی بنداری، تاریخ دوله آلسلجوق، ج۱، ص ۲۱۹ـ۲۲۰.
۱.۱۲ - شیوه کر و فرتقسیم لشکر به گروههای پانصد نفره یا بیشتر و حمله به شیوه کرّ و فرّ برای خسته کردن دشمن، از دیگر شیوهها بود. [۱۲۲]
محمدبن عبدالجبار عتبی، تاریخالعتبی (تاریخالیمینی)، ج ۱، ص ۸۵ ـ۸۶.
[۱۲۳]
مسکویه، ج ۲، ص۱۶۴.
مؤلف قابوسنامه [۱۲۴]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۳۷۱.
توصیه کرده است که سپاه را باید «فوج فوج» به نبرد دشمن فرستاد. گاه نیز لشکر را برای محاصره دشمن از چهار طرف و نبرد با وی، به چهار گروه بزرگ تقسیم میکردند. [۱۲۵]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۱، ص ۴۰۰.
۱.۱۳ - حیله های جنگیشبیخون زدن به دشمن، برای ایجاد هرج و مرج و آشوب، نیز گاه در دستیابی به پیروزی بسیار مؤثر بود. بهنوشته فخر مدبر، [۱۲۶]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۲۹۸.
برای شبیخون زدن باید مردان کارآزموده، خردمند و هوشیار انتخاب شوند. رماندن و پیکردن اسبها و رها کردن آنها در میان خیمه و خرگاه دشمن، بریدن طنابهای خیمهها، کشتن نگهبانان و پخش شایعاتی مبنی بر کشته شدن سرداران و پهلوانان معروف، از جمله اهداف شبیخون بود. [۱۲۷]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص۲۹۸- ۲۹۹.
عقبنشینی ساختگی و اجازه دادن به دشمن برای پیشروی در درون صفوف، برای کشاندن وی به کمینگاه، کاربرد فراوان داشت. [۱۲۸]
بیهقی، ج۱، ص۵۵۲ ـ۵۵۳.
[۱۲۹]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۱، ص ۴۰۰.
این کار علاوه بر غافلگیر ساختن دشمن، باعث ایجاد فاصله میان قسمتهای گوناگون سپاه وی میگردید. [۱۳۰]
مسکویه، ج ۲، ص ۶.
گزارشهایی نیز از جاری ساختن آب رودخانهها و سدها در اردوگاه یا مسیر حرکت دشمن در دست است. [۱۳۱]
مسعودی، مروج (پاریس)، ج ۸، ص ۴۴ـ۴۵.
۱.۱۴ - کمین کردنکمین کردن یکی از کارآمدترین شیوههای جنگی در این دوره بود. در منابع از کمتر نبردی سخن رفته است که در آن لشکریان یک یا هر دو طرف، از این شیوه استفاده نکرده باشند. [۱۳۳]
محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا ، ج۱، ص ۱۲۳.
[۱۳۴]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۲، ص۱۵۹ـ۱۶۰.
[۱۳۵]
ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج ۱، ص ۲۳۶.
[۱۳۶]
ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج ۱، ص ۲۹۴.
فخر مدبر [۱۳۷]
محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه، ج۱، ص ۳۰۴.
بزرگترین کار از کارهای حرب را کمین کردن دانسته و درباره چگونگی برگزیدن افراد، اسبها و جایگاه کمین توصیههایی کرده است.لشکر شکست خورده گاه در نزدیکی اردوگاه خویش کمین میکرد و پس از آنکه سپاه پیروز به جمعآوری غنایم و غارت باروبنه مشغول میشد، بر آنان میتاخت و نتیجه نبرد را به نفع خود تغییر میداد، [۱۳۸]
مسکویه، ج ۱، ص ۲۸۲ـ۲۸۳.
حتی گاه کالاها و سلاحهای خویش را عمداً در اردوگاه رها میکردند و در کمین نیروهای مهاجم مینشستند [۱۳۹]
علیبن ناصر حسینی، زبده التواریخ: اخبار الامراء و الملوک السلجوقیه، ج۱، ص ۳۲.
ازاینرو، فرماندهان لشکرِ پیروز اغلب برای اطمینان یافتن از شکست واقعی دشمن، گروههایی را برای تجسس به اطراف میدان نبرد میفرستادند و پس از حصول اطمینان، اجازه غارت باروبنه بر جایمانده به سپاهیان داده میشد. [۱۴۰]
مسکویه، ج ۱، ص۲۹۸.
[۱۴۱]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۴۰۰ـ۴۰۱.
مؤلف قابوسنامه [۱۴۲]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۲۲۵.
تعقیب طولانی دشمن را جایز ندانسته است، بهسبب خطرهایی که ممکن است در بازگشت برای لشکریان پیش آید.۱.۱۵ - تدابیر لشکر مغلوباگر سپاه مغلوب فرصت مییافت، اردوگاه و بنه خویش را پیش از فرار آتش میزد تا به دست دشمن نیفتد. [۱۴۳]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص ۳۶۴.
[۱۴۴]
محمدبن علی راوندی، راحهالصدور و آیهالسرور در تاریخ آل سلجوق، ج۱، ص ۲۶۹.
گاه نیز در اردوگاه خویش آتش میافروختند تا دشمن چنین بپندارد که آنان در جایگاه خویش هستند، آنگاه در تاریکی شب میگریختند. [۱۴۵]
ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص ۱۹۸.
تخریب پلهای سر راه و نیز فرو بردن سیخهای آهنین نوک تیز در زمین ، برای کند کردن حرکت تعقیبکنندگان، از دیگر تدابیر لشکر مغلوب بود. [۱۴۷]
علیاصغر فقیهی، آلبویه: نخستین سلسله قدرتمند شیعه با نمونهای از زندگی جامعه اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم، ج۱، ص ۳۸۶ـ۳۸۷.
۱.۱۶ - تقسیم غنایمعارض یا نماینده وی، بلافاصله پس از پیروزی، به بررسی غنایم و ارزشگذاری آنها میپرداخت و اگر سلطان در نبرد حضور نداشت، نخست ۱۵ سهم وی کنار نهاده میشد. به علاوه، فلزات قیمتی، سلاحها، فیلها و هر چه سلطان میپسندید، سهم وی بود و بقیه میان لشکریان، بر اساس رتبه و نیز نقش هر یک در جنگ، تقسیم میشد. ۱.۱۷ - حقوق اسیرانتوصیه به خوشرفتاری با اسیران اغلب نادیده گرفته میشد و قتلعام یا تحقیر و تخویف آنان، با کارهایی چون گردانیدن در شهر، داغ زدن و نهادن دوکهای زنان در دست اسرای سرشناس، مرسوم بود. [۱۴۸]
محمدبن عبدالجبار عتبی، تاریخالعتبی (تاریخالیمینی)، ج ۱، ص ۱۳۹.
[۱۴۹]
ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج ۱، ص ۲۶۳.
با این حال، گزارشهایی از آزاد سازی اسیران و خوشرفتاری با برخی امیران اسیر شده در دست است. [۱۵۰]
محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا ، ج۱، ص ۱۲۴ـ ۱۲۵.
[۱۵۱]
علیبن ناصر حسینی، زبده التواریخ: اخبار الامراء و الملوک السلجوقیه، ج۱، ص۸۰ ـ۸۱.
۱.۱۸ - فتح نامهدر پایان، فتحنامههایی که اغلب، ادبای بزرگ آنها را مینوشتند، برای خلیفه یا برخی پادشاهان و امیران فرستاده میشد که حاوی شکر خداوند، بشارت پیروزی، و گاه وصف نبرد بود و مردم در شهرها، با شنیدن خبر فتح، به چراغانی کردن و جشن و پایکوبی میپرداختند. گاهی نیز برخی شعرا در مدح پیروزی شعر میسرودند. [۱۵۲]
بیهقی، ج۱، ص ۶۲۸ـ ۶۲۹.
[۱۵۳]
مسکویه، ج ۱، ص ۳۹۵ـ۳۹۶.
۲ - دوره مغول و پس از آنمغولان شیوهها و تاکتیکهای جنگی جدید را وارد ایران کردند که در دوره ایلخانان و تیموریان نیز ادامه یافت و جانشین بسیاری از روشهای پیشینِ نبرد، چون حرکت آهسته سپاه و لشکریان حرفهای مجهز به سلاحهای سنگین، گردید. استقرار و استمرار حکومت مغول در واقع به سبب ارتش منظم، تاکتیکهای ابتکاری و تحرک و مهارت جنگی آنان بود [۱۵۵]
اشپولر، ص ۳۴۲ـ۳۴۳.
بهرغم مبالغههایی که در باره کثرت سربازان مغول ، برای توجیه پیروزیهای آنان، صورت گرفته است به نظر میرسد تعداد آنان کمتر از لشکریان فرمانروایان چین و نیز خوارزمشاهیان بوده است. [۱۵۶]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۹۲.
۲.۱ - اوصاف لشکر مغولجوینی [۱۵۷]
جوینی، ج ۱، ص ۲۱.
لشکر مغول را، از نظر فرمانبرداری و نیز توان تحمل سختیها و مهارت در جنگ، بهترین سپاه دوران خویش دانسته است. استقامت و پایداری نیروهای مغول توجه کارپینی ، سیاح ایتالیایی، را که در ۶۴۲ از جانب پاپ به دربار خان مغول فرستاده شده بود، جلب کرده است. [۱۵۸]
جوینی، ج۱، ص ۴۶.
گروسه [۱۵۹]
رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص ۳۶۷.
تاکتیک و شیوههای جنگی مغولان را به جنگاوران معاصرش، همچون ناپلئون ، تشبیه کرده است [۱۶۰]
مارتین، ص ۵۰ ـ۵۱.
۲.۲ - شکار تمرین جنگمغولان از کودکی وارد سپاه میشدند و همه مردان بالغ ، متعهد به انجام دادن خدمات نظامی بودند. به سربازان به طور مداوم آموزشهای نظامی داده میشد. شکارگاهها بهترین مکان برای ارائه فنون نظامی، چون تیراندازی و محاصره دشمن، بودند. لشکریان با همان شیوه و تاکتیک حضور در میدان جنگ، در میدانهای شکار نیز به کار گرفته میشدند. [۱۶۱]
جوینی، ج ۱، ص ۱۹ـ۲۰.
[۱۶۲]
جوینی، ج ۱، ص ۱۰۶.
[۱۶۳]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۲۶.
[۱۶۴]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۸۴.
بارتولد [۱۶۵]
بارتولد، ص ۳۸۶.
شکار را در میان مغولان، علاوه بر منبعی برای به دست آوردن آذوقه، به منزله رزمایش (مانور) و تمرین نظامی دانسته است که نقض مقررات آن، مجازاتهای سختی برای سربازان در پی داشت. [۱۶۶]
دیوید مورگان، مغولها، ج۱، ص ۱۰۲ـ۱۰۳.
بهعلاوه، گاه برای افزایش هوشیاری لشکر و مهیا کردن آن برای مقابله با حملات غافلگیرانه، سلطان دستور میداد در اردوگاه، خبرِ فرارسیدن ناگهانی دشمن را شایع کنند. [۱۶۷]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۲، ص ۱۲۹۱.
تیمور نیز قبل از شروع جنگ به آموزشهای لازم و بیان قواعد و رسوم نبرد و چگونگی روبهرو شدن با دشمن میپرداخت. [۱۶۸]
عبداللّهبن لطفاللّه حافظ ابرو، ذیل جامعالتواریخ رشیدی، ج ۲، ص ۸۴۹، بخش ۱.
۲.۳ - لشکرهای محلیدر آغازِ حملات مغولان به ایران، سپاه آنان از قبایل گوناگون مغول تشکیل میشد، لیکن پس از فتوحات بهتدریج عناصر غیر مغولی وارد سپاه گردید، به گونهای که در دوره تیمور لشکرهای محلی شکل گرفت که نیروهای آن مردم بومی هر شهر یا ایالت بودند و به نام محل خویش خوانده میشدند، مانند لشکر خراسان ، لشکر کرمان و لشکر قم [۱۶۹]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج ۲، ص ۱۵۳.
[۱۷۰]
منز، ص ۹۶ـ ۱۰۶.
۲.۴ - شورای قوریلتایتصمیمگیری در باره جنگ، نقشه حمله، تعداد سربازان و اسبها و تجهیزات مورد نیاز برعهده شورایی به نام قوریلتای ، مرکّب از امرای بزرگ مغول، بود. [۱۷۱]
جوینی، ج ۱، ص۱۴۴.
[۱۷۲]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۲۵۶.
[۱۷۳]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۲، ص ۱۳۱۵.
در این دوره و بهویژه در زمان چنگیز و تیمور، کسب آگاهی از وضع سیاسی و نظامی دشمن و نیز اوضاع جغرافیای سرزمین مورد حمله پیش از جنگ، از جمله از طریق بازرگانان، پناهندگان سیاسی یا اُسرا، از اصول اولیه و بسیار مهم بود [۱۷۴]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۹۲ـ۹۳.
[۱۷۵]
بارتولد، ص ۴۰۷، ۴۰۹.
[۱۷۶]
مارتین، ص ۵۸.
[۱۷۷]
جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ج۱، ص ۶۸.
به گفته ابنتغری بردی، [۱۷۸]
ابنتغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج ۸، ص ۱۵۵ـ ۱۵۶.
پیش از نبرد عینجالوت در ۶۵۸، مغولان ۵۰۰، ۱ نفر را برای غارت و نیز کسب اخبار و اطلاعات از وضع دشمن، به شام اعزام کرده بودند. در ۷۰۶ اولجایتو برای حمله به گیلان از افرادی که به آنجا سفر کرده و آن سرزمین را میشناختند، اطلاعات لازم را کسب کرد. [۱۷۹]
بخش ۱، ص ۱۱، عبداللّهبن لطفاللّه حافظ ابرو، ذیل جامعالتواریخ رشیدی، بخش ۱.
اهتمام تیمور به کسب اخبار در باره سرزمین و نیروهای دشمن و حتی مسائلی چون نرخها، وزنها، منزلگاهها، ناهمواریها، نام شهرها و روستاها و اسامی سرداران دشمن و فرماندهان قلعهها نیز مورد توجه مورخان قرار گرفته است. [۱۸۰]
ابنعربشاه، عجائب المقدور فی نوائب تیمور، ج۱، ص ۴۵۶ـ۴۵۷.
[۱۸۱]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج ۲، ص ۱۸۱.
[۱۸۲]
روی گونثالث د کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، ج۱، ص ۲۸۸ـ ۲۸۹.
توان زیاد مغولان و نیز سبکباری آنان، بهویژه در آغاز فرمانروایی، پیمودن سریع مسیرهای طولانی را برای آنان ممکن میساخت. اغلب، اخبار لشکرکشیها و نیز مسیر حرکت سپاه مخفی نگه داشته میشد. [۱۸۳]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۲، ص ۱۳۶۲.
[۱۸۴]
ابنعربشاه، عجائب المقدور فی نوائب تیمور، ج۱، ص ۱۱۳.
گاه نیز قسمتهای سهگانه لشکر هر کدام از راهی جداگانه به میدان نبرد اعزام میشدند. [۱۸۵]
جوینی، ج ۳، ص ۲۸۲ـ۲۸۳.
[۱۸۶]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۲، ص ۱۰۰۸.
۲.۵ - اهمیت آذوقه و علوفهپیش از فتح شهرها و روستاها، آذوقه و علوفه لشکر بیشتر با غارت به دست میآمد، هر چند گرفتن آن از مردمی که در مسیر سپاه قرار داشتند نیز مرسوم بود. [۱۸۷]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۲۳۴.
[۱۸۸]
جوینی، ج ۱، ص ۱۱۳.
[۱۸۹]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۰۸.
همچنین پیش از حرکت، مسیر لشکر را قرق میکردند؛ یعنی، چرای دامها را در علفزارها و مرغزارها، برای در دسترس نگاه داشتنِ علوفه جهت لشکریان، قدغن میکردند. [۱۹۰]
جوینی، ج ۳، ص۹۳ -۹۴.
[۱۹۱]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۲، ص ۹۷۵.
با این حال، از همراه داشتن علوفه و آذوقه و دیگر نیازمندیهای خویش نیز غافل نبودند. به گفته جوینی، [۱۹۲]
جوینی، ج ۱، ص ۲۲.
مغولان در لشکرکشی همه نوع وسایل «از مختلفات سلاحها و آلات دیگر تا درفش و سوزن و حبال و...» با خود میبردند. در لشکرکشی هولاکو به ایران، برای هر نفر یک تغار (صد من) آرد و یک خیک (پنجاه من) شراب همراه سپاه بود. [۱۹۳]
جوینی، ج ۳، ص ۹۴.
[۱۹۴]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۲، ص ۹۷۶.
بهعلاوه، پیش از حرکت، گوشت گوسفندان را قدید (نمک سود) میکردند و با خود میبردند. [۱۹۵]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۲، ص ۱۰۴ـ ۱۰۵.
مغولان نیز با همان سازمانی که قرار بود وارد نبرد شوند، در مسیر حرکت میکردند. [۱۹۶]
جوینی، ج ۳، ص ۹۷.
آنان برای عبور از رودخانه سبدهایی از پوست یا چرم میساختند، سپس وسایل خویش را در آن قرار میدادند و خود نیز درون آن مینشستند و با پارو زدن یا بستن آن به دم اسبها عرض رودخانه را میپیمودند. [۱۹۷]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۲، ص ۳۶۹.
[۱۹۸]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۶۸.
گاه نیز با استفاده از کشتیها، بر روی رودخانه پل میبستند. [۱۹۹]
جوینی، ج ۱، ص ۷۲.
۲.۶ - جلگه به عنوان محل نبردبه دلیل مهارت مغولان در سوارکاری، اغلب جلگهای هموار، که از هر سو تا افق دیده شود، برای محل نبرد برگزیده میشد. [۲۰۰]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۸۳.
چنگیز در انتخاب محل نبرد مهارت فراوان داشت و گاه سرداران خویش را بهسبب برگزیدن محل نامناسب، توبیخ میکرد. [۲۰۱]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۲۵ ـ۵۲۶.
در صورت سست بودن زمین اردوگاه و برخاستن گرد و خاکِ زیاد به هنگام نبرد، به لشکریان دستور داده میشد تا سطح زمین را با سنگ بپوشانند. [۲۰۲]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۳۶.
۲.۷ - ساختار سپاهسپاه در این دوره ساختار دَهدَهی (اعشاری) داشت و به دستههای ده، صد، هزار و ده هزار نفری تقسیم میشد. از میان ده نفر نخست یکی به فرماندهی برگزیده میشد. از هر ده فرمانده نیز یکی به فرماندهی صد نفر انتخاب میشد و به همین ترتیب فرمانده هزار نفر و ده هزار نفر تعیین میگردید. هر دههزار نفر، تومان و فرمانده آن امیرتومان نامیده میشد. [۲۰۳]
جوینی، ج ۱، ص ۲۳.
[۲۰۴]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۸۸.
این تقسیمبندی، سپاه مغول را بسیار کارآمد و منظم میساخت، بهگونهای که امیرتومان بهراحتی میتوانست با ارتباط با فرماندهان دستههای کوچکتر، دستورهای خویش را در سپاه به اجرا گذارد.۲.۸ - تقسیم لشکر در میدان نبرددر میدان نبرد، لشکر به سه بخش تقسیم میشد: میمنه (بَرانغار/ بَوانقار)، میسره (جَرانغار/ جَوانقار) و قلب (قُلْ). هر بخش امکان داشت از چند تومان تشکیل شده باشد. در این صورت، یکی از امرای تومان به نسبت دیگران ارشد به حساب میآمد. [۲۰۵]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۹۲ ـ ۶۰۵.
[۲۰۶]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۲، ص ۱۰۰۸.
در این سازماندهی، روابط قبیلهای و خویشاوندی سربازان در قرار دادن آنان در هر دسته، در نظر گرفته میشد. پیشقراولان و پیام رسانهایی که ارتباط میان این بخشها و صفوف را برقرار میکردند نیز به مجموعه مذکور افزوده میگردید. تقسیم لشکر بدین شیوه در دوره جانشینان چنگیز در ایران و نیز در دوره تیموریان ادامه یافت. [۲۰۷]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج ۱، ص ۲۶۵.
[۲۰۸]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج ۱، ص ۲۶۸.
[۲۰۹]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۱، ص ۲۳۲.
[۲۱۰]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج۱، ص۲۳۶.
[۲۱۱]
خواندمیر، ج ۳، ص ۵۰۷.
برخی، تقسیمبندی لشکر بدین شیوه را تحت تأثیر چینیان دانستهاند [۲۱۲]
دیوید مورگان، مغولها، ج۱، ص ۱۰۷، ترجمه عباس مخبر.
[۲۱۳]
اشپولر، ص ۳۳۱.
۲.۹ - محل استقرارخان و کشیکچیانخان یا فرمانده کل سپاه، با نیروهای ماهر و کارآمد، در قلب قرار میگرفت. بهعلاوه، خان گروهی محافظ شخصی به نام « کشیکچیان » یا «بهادران/ بهادریه» در اختیار داشت که در لشکرکشیها اغلب به عنوان نیروی ضربت و نیز پشتیبانی دیگر بخشهای سپاه عمل میکردند [۲۱۴]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۲، ص ۱۰۴.
[۲۱۵]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۲، ص ۱۴۰.
[۲۱۶]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۱۵۸.
[۲۱۷]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۲۳۶.
[۲۱۸]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج ۱، ص ۳۸۲.
[۲۱۹]
مارتین، ص ۵۵.
[۲۲۰]
بارتولد، ص ۳۸۳ـ۳۸۴.
===سواره نظام، بدنه اصلی لشکر== بدنه اصلی لشکر را سواره نظام تشکیل میداد. بهسبب اهمیت سواره نظام، هر سرباز در لشکر مغول، چندین اسب بههمراه داشت که بر یکی سوار میشد و بقیه را به صورت یدک با خود میکشید. [۲۲۱]
میرخواند، ج ۸، ص ۴۲۳۵.
به گفته کارپینی، [۲۲۲]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۸۴.
از هر اسب در هر چهار روز فقط یک روز سواری گرفته میشد. بیشک همراه بردن اسبهای یدک، بر نمایش قدرت و جنگاوری سواران مغول تأثیر بسزایی داشته است. بدن اسبها با زره پوشانده میشد و هر سوار دو یا سه کمان، سه تیردان پر از تیر، یک تبر، شمشیر نوک تیز، کلاهخود، سپرهایی که گاه از پوست تهیه میشد و نیزههایی چنگکدار برای به زیر کشیدن سواران دشمن داشت. [۲۲۳]
عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری، ج ۲، ص ۱۴۰.
[۲۲۴]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۶۶ـ۶۷.
۲.۱۰ - مهارت در تیراندازیسربازان مغول در تیراندازی مهارت بسیاری داشتند. آنان در حال تاختن اسب به تیراندازی میپرداختند و گاه برای افزایش دقت خویش از اسب پیاده میشدند [۲۲۵]
مارتین، ص ۷۱.
قدرت و بُرد مفید تیرها فوقالعاده بود. گروسه [۲۲۶]
گروسه ، ص ۳۶۹.
بر آن است که تیراندازان مغولی از فاصله دویست تا چهارصد متری حریف را هلاک میکردند. به گفته رشیدالدین فضلاللّه ، [۲۲۷]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۲، ص ۱۲۹۹.
مغولان تیری به نام تُونَه داشتند که سهپر و بسیار تیز بود. آنان همچنین سوهانهایی برای تیز کردن تیرها با خود حمل میکردند. [۲۲۸]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۶۷.
موفقیت مغولان و جانشینان آنان در بسیاری از جنگها مرهون مهارت تیراندازان بود [۲۲۹]
مارتین، ص ۷۲.
۲.۱۱ - واداشتن دشمن به تسلیمپیش از حمله، با فرستادن پیکهایی دشمن را به تسلیم فرامیخواندند [۲۳۰]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۱۷۱.
[۲۳۱]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۴۹۰.
و با جنگ روانی و انتشار اخباری مبنی بر خونخوارگی یا کثرت لشکریان خویش [۲۳۲]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۰۴.
[۲۳۳]
مارتین، ص ۵۹.
[۲۳۴]
جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ج۱، ص ۶۸.
گاه مردم را به ترک مقاومت و فرار وامیداشتند. [۲۳۵]
ابنتغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج ۸، ص ۱۵۷ـ۱۵۹.
[۲۳۶]
احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفه دولالملوک، ج ۲، ص ۳۱۸ـ۳۱۹.
از اختلافات سیاسی و مذهبی نیروهای دشمن نیز بهخوبی استفاده میشد. چنگیز که از طریق بدرالدین عمید ، از کارگزاران عالیرتبه دستگاه خوارزمشاهی، از اختلاف محمد خوارزمشاه و مادرش ترکان خاتون و حمایت سرداران از آن دو، آگاهی یافته بود، به بدرالدین دستور داد تا از جانب برخی سرداران محمد نامههایی به خان مغول بنویسد، آنگاه پاسخ خان مغول، مبنی بر تبانی برضد محمد، نیز پشت نامهها نوشته شد و ترتیبی داده شد که نامهها به دست جاسوسان خوارزمشاه برسد. آگاهی محمد بر متن این نامهها، موجی از وحشت و بیاعتمادی میان وی و سردارانش به وجود آورد. [۲۳۷]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۹۲ـ ۹۳.
[۲۳۸]
حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص ۴۹۴.
۲.۱۲ - شروع حمله با تیرباران دشمنحمله با پیشروی تیراندازان و تیرباران کردن دشمن آغاز میشد. این کار را به نوبت دستههای مختلف تیرانداز، برای برهم زدن نظم سپاه حریف، ادامه میدادند، [۲۳۹]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۶۷.
سپس پیشقراولان و طلایع، برای متفرق ساختن دشمن، وارد عمل میشدند و به دنبال آن، دوجناح هم زمان حرکت دایرهوار خویش را، برای حمله به دشمن از دوپهلو و پشت، آغاز میکردند. حمله جناحها، ظاهراً به تقلید از چینیان، در پنج صف جدا از یکدیگر و با فاصله صورت میگرفت و اگر ضرورت ایجاب میکرد صفها با سرعت زیاد به یکدیگر میپیوستند [۲۴۰]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۶۷.
[۲۴۱]
مارتین، ص ۷۰.
۲.۱۳ - محاصره دشمنمحاصره دشمن از شیوههای مورد علاقه مغولان در میدان نبرد بود. آنان برای سهولت این کار، اغلب تا حد امکان، عرض سپاه خویش را امتداد میدادند [۲۴۲]
مارتین، ص ۶۹.
این تاکتیک ، علاوه بر ایجاد فاصله میان بخشهای گوناگون سپاه دشمن، موجب میشد که تعداد نیروهای مغول، بیش از مقدار واقعی نشان داده شود. برای در میان گرفتن سپاهیان متخاصم، گاه صفهای سپاه را باز میکردند و به نیروهای دشمن اجازه پیشروی میدادند و در زمان مناسب آنها را در برگرفته قتلعام میکردند. [۲۴۳]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۸۴.
تاکتیک محاصره ــ که عمدتاً در پشت ابری از گرد و غبار یا در پناه تپهها و درهها انجام میگرفت [۲۴۴]
مارتین، ص ۷۳.
ــ در دوره تیمور نیز مورد توجه بود. [۲۴۵]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج ۱، ص ۲۶۶.
۲.۱۴ - عقبنشینی ساختگیعقبنشینی ساختگی از دیگر تاکتیکهای جنگی بسیار رایج در این دوره بود. این نوع عقب نشینی گاه چند روز ادامه مییافت [۲۴۶]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۶۷.
تا با یافتن مکان و موقعیتی مناسب و کشاندن دشمن به کمینگاهها، امکان قلع و قمع وی فراهم گردد. [۲۴۷]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۱۵۸.
[۲۴۸]
ابنتغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج ۸، ص ۱۶۱.
این تاکتیک جنگی، حتی زمانی که دشمنان آن را شناخته بودند، اغلب با پیروزی مغولان همراه بود [۲۴۹]
مارتین، ص ۷۳.
و جانشینان آنان در ایران و نیز تیموریان بارها از آن استفاده کردند. [۲۵۰]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، ج ۱، ص ۲۶۵.
[۲۵۱]
ابنعربشاه، عجائب المقدور فی نوائب تیمور، ج۱، ص ۲۴۳ـ۲۴۴.
سربازان مغول اغلب از نبرد تن به تن پرهیز میکردند، اما اگر دشمن زخمی میشد یا سرباز مغولی خود از اسب میافتاد، با چاقوهایی که بههمراه داشت به نبرد میپرداخت. [۲۵۲]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۲، ص ۳۶۴.
[۲۵۳]
ابنتغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج ۸، ص ۱۶۱.
[۲۵۴]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۶۹.
۲.۱۵ - استفاده از اسیرانبه کار گرفتن مردان اسیر شده دشمن، به صورت پیاده نظام در صفوفِ مقدّم جبهه (حَشَر)، نیز شیوهای مرسوم بود. از این افراد اغلب برای محاصره شهرها، تخریب قلعهها، پرکردن خندقها، حمل منجنیقها و باروبنه سپاه و نیز نبرد با همکیشان و هموطنان خودشان استفاده میشد. مردان حشری ــ که گاه آنان را به هیئت مغولان در میآوردند و به هر ده نفر آنها یک پرچم میدادند ــ از دو جناح و پشت سر توسط مردان مسلح محافظت میشدند تا در صورت کوتاهی در وظایف محوله و استنکاف از نبرد، به قتل برسند. [۲۵۵]
جوینی، ج ۱، ص ۶۶.
[۲۵۶]
جوینی، ج ۱، ص ۷۱.
[۲۵۷]
جوینی، ج ۱، ص ۹۷.
[۲۵۸]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۱۱۴.
[۲۵۹]
محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منکبرنی، ج۱، ص ۱۱۹.
[۲۶۰]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۴۹۲.
[۲۶۱]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۰۰ ـ۵۰۳.
[۲۶۲]
ابنعبری، تاریخ مختصرالدول، ج۱، ص ۲۶۶.
[۲۶۳]
رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ج۱، ص ۳۹۹ـ۴۰۰.
۲.۱۶ - فرمانبرداری لشکریان مغولفرمانبرداری لشکریان مغول از فرماندهان خویش شگفتانگیز بود. با این حال، برای آن دسته از سربازانی که در جنگ کوتاهی میکردند یا مقررات نظامی را زیر پا مینهادند، مجازاتهای سختی در نظر گرفته میشد. اگر از یک گروهِ ده یا صد نفره، یک یا چند نفر از جنگ فرار میکردند، همه اعضای گروه به قتل میرسیدند. مجازات کسانی که پیش از پایان نبرد به جمعآوری غنایم میپرداختند، نگهبانانی که در هنگام انجام وظیفه به خواب میرفتند و عدهای که همرزمان خویش را در پیشروی یاری نمیکردند، قتل بود. [۲۶۴]
۶۵ـ۶۶، ۸۳، ج۱، ص ۴۵، جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن.
۲.۱۷ - فریبکاری در جنگمغولان از هیچگونه فریبکاری در جنگ کوتاهی نمیکردند. کارپینی [۲۶۵]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۸۴.
بر آن است که آنان اغلب با فریبکاری پیروز میشدند؛ سوار کردن آدمکهای حصیری و گاه زنان و کودکان برای بیشتر نشان دادن تعداد سپاهیان، [۲۶۶]
جووانی د پیانو کارپینی، سفرنامه پلان کارپن، ج۱، ص ۶۹.
[۲۶۷]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۱، ص ۵۲۳.
[۲۶۸]
ابنعربشاه، عجائب المقدور فی نوائب تیمور، ج۱، ص ۴۸۱.
[۲۶۹]
روی گونثالث د کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، ج۱، ص ۲۹۴.
کمین کردن بخش اصلی سپاه و فرستادن گروه کوچکی به میدان برای تظاهر به ضعف [۲۷۰]
ابنعربشاه، عجائب المقدور فی نوائب تیمور، ج۱، ص ۲۴۳ـ۲۴۴.
[۲۷۱]
مارتین، ص ۷۴.
و جاری ساختن آب رودخانه در اردوگاه دشمن [۲۷۲]
رشیدالدین فضلاللّه، ج ۲، ص ۱۰۱۱.
برخی از این حیلهها بود.۲.۱۸ - نحوه عمل در پیروزی و شکستمغولان در صورت پیروزی، برای جلوگیری از گردآمدن دوباره دشمن، با سرعت بسیار به تعقیب آنان میپرداختند و اغلب باروبنه سپاه و اموال مردم را در شهرها غارت میکردند. با این حال، برخی از اسیران، چون دانشمندان و هنرمندان و گاه مأموران حکومتی، را به عنوان غنیمت گرفته و زنده میگذاشتند. [۲۷۳]
جوینی، ج ۱، ص ۶۶.
[۲۷۴]
خواندمیر، ج ۳، ص ۵۰۱.
سپاهیان مغول اگر شکست میخوردند یا ضرورت عقبنشینی را احساس میکردند، با افروختن آتش در اردوگاه خویش، شبانه عقب مینشستند [۲۷۵]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۲، ص ۳۶۵.
و برای آزادی اسرای خویش حاضر به پرداخت فدیه بودند. به گفته ابنتغری بردی ، [۲۷۶]
ابنتغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج ۸، ص ۱۶۴.
مغولان پس از شکست در نبرد م جمعالمروج ، دو ماه در شهر تبریز برای کشته شدگان خویش بهعزاداری پرداختند.۲.۱۹ - ترتیبات و اصطلاحات نظامی ترکمانانترتیبات و اصطلاحات مورد استفاده در اردوهای نظامی ترکمانان قراقوینلو و آققوینلو در ایران، تقلیدی کامل از شیوههای جنگی ایلخانان بود [۲۷۷]
اوزون چارشیلی، ص ۲۸۵.
بههمراه بردن همه نوع وسایل و تجهیزات و نیز گروه عظیمی از ملازمان با لشکر، تقسیم سپاهیان به شیوه دهدهی و استفاده از نظام سه بخشی (بَرانغارـ جَرانغار و قُل) در جنگ، نشاندهنده تقلید ترکمانان از شیوهها و تاکتیکهای نظامی پیشینیان است [۲۷۸]
جوزوفا باربارو، سفرنامه جوزافا باربارو، ج۱، ص ۷۴ـ۷۷.
[۲۷۹]
محمدبن اسعد دوّانی، عرض سپاه اوزون حسن، ج۱، ص۵۱- ۶۲.
[۲۸۰]
ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه ، ج۱، ص ۲۶۴ـ ۲۶۵.
[۲۸۱]
ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه ، ج۱، ص ۲۷۳ـ۲۷۴.
[۲۸۲]
اوزون چارشیلی، ص ۲۸۴ـ ۲۸۸.
[۲۸۳]
ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، پژوهشی در باره امور نظامی و غیرنظامی فارس، ج۱، ص ۳۰ـ۳۱.
[۲۸۴]
ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، پژوهشی در باره امور نظامی و غیرنظامی فارس، ج۱، ص ۲۱۲ـ ۲۱۳.
[۲۸۵]
ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، پژوهشی در باره امور نظامی و غیرنظامی فارس، ج۱، ص ۲۱۷ـ ۲۱۸.
۳ - فهرست منابع(۱) ابناثیر. (۲) ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۲۰ ش. (۳) ابنتغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوك مصر و القاهره، قاهره . (۴) ابنعبری، تاریخ مختصرالدول،چاپ انطون صالحانی یسوعی، بیروت ۱۹۵۸. (۵) ابنعربشاه، عجائب المقدور فی نوائب تیمور، چاپ احمد فایز حمصی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶. (۶) ابوشجاع روذراوری، ذیل كتاب تجارب الامم ، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶، چاپ افست بغداد بیتا. (۷) جوزوفا باربارو، سفرنامه جوزافا باربارو، در سفرنامههای ونیزیان در ایران: شش سفرنامه ، ترجمه منوچهر امیری، تهران: خوارزمی، ۱۳۴۹ ش. (۸) فتحبن علی بنداری، تاریخ دوله آلسلجوق( زبدهالنصر و نخبهالعصر)، بیروت ۱۹۷۸. (۹) بیهقی. (۱۰) تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار،تهران: زوار، ( ۱۳۱۴ ش). (۱۱) جوینی. (۱۲) عبداللّهبن لطفاللّه حافظ ابرو، ذیل جامعالتواریخ رشیدی، بخش ۱، چاپ خانبابا بیانی، تهران ۱۳۱۷ ش. (۱۳) همو، زبدهالتواریخ ، چاپ كمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ ش. (۱۴) علیبن ناصر حسینی، زبده التواریخ: اخبار الامراء و الملوك السلجوقیه ، چاپ محمد نورالدین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۱۵) حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده . (۱۶) خواندمیر. (۱۷) محمدبن اسعد دوّانی، عرض سپاه اوزون حسن ، چاپ ایرج افشار، در مجله دانشكده ادبیات دانشگاه تهران ، سال ۳، ش ۳ (فروردین ۱۳۳۵). (۱۸) محمدبن علی راوندی، راحهالصدور و آیهالسرور در تاریخ آل سلجوق ، به سعی و تصحیح محمد اقبال، بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۴ ش. (۱۹) رشیدالدین فضلاللّه. (۲۰) جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول ، ترجمه ابوالقاسم حالت، تهران ۱۳۶۱ ش. (۲۱) محمدبن علی شبانكارهای، مجمعالانساب ، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۳ ش. (۲۲) شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان ، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ ش. (۲۳) ابوبكر طهرانی، كتاب دیار بكریه ، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنكارا ۱۹۶۲ـ۱۹۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۵۶ ش. (۲۴) محمدبن عبدالجبار عتبی، تاریخالعتبی (تاریخالیمینی )، ضمن الفتح الوهبی ( شرحالیمینی )، از احمدبن علی منینی، قاهره ۱۲۸۶. (۲۵) محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعه ، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۴۶ ش. (۲۶) علیاصغر فقیهی، آلبویه: نخستین سلسله قدرتمند شیعه با نمونهای از زندگی جامعه اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم ، تهران ۱۳۶۶ ش. (۲۷) قابوسبن وشمگیر، قابوسنامه ، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۵۲ ش. (۲۸) علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحكماء، و هو مختصرالزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من كتاب اخبارالعلماء باخبارالحكماء ، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳. (۲۹) جووانی د پیانو كارپینی، سفرنامه پلان كارپن، نخستین سفیر واتیكان در دربار مغول در سال ۱۲۴۵ میلادی ، ترجمه ولیاللّه شادان، تهران ۱۳۶۳ ش. (۳۰) روی گونثالث د كلاویخو، سفرنامه كلاویخو ، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۴۴ ش. (۳۱) عبدالحیبن ضحاك گردیزی، تاریخ گردیزی ، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۳۲) رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان ، ترجمه عبدالحسین میكده، تهران ۱۳۶۵ ش. (۳۳) مسعودی، مروج (پاریس). (۳۴) مسكویه. (۳۵) احمدبن علی مقریزی، السلوك لمعرفه دولالملوك ، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۳۶) عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری ، چاپ عبدالحی حبیبی، كابل ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ ش. (۳۷) دیوید مورگان، مغولها ، ترجمه عباس مخبر، تهران ۱۳۷۱ ش. (۳۸) میرخواند. (۳۹) ولادیمیر فئودوروویچ مینورسكی، «پژوهشی در باره امور نظامی و غیرنظامی فارس»، ترجمه حسن جوادی، مجله بررسیهای تاریخی ، سال ۴، ش ۱ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۴۸). (۴۰) محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا ، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۱ ش. (۴۱) محمدبن احمد نسوی، سیره سلطان جلالالدین منكبرنی ، چاپ احمد احمدی، مصر ۱۹۵۳. (۴۲) حسنبن علی نظامالملك، سیاستنامه ، چاپ محمد قزوینی و مرتضی مدرس چهاردهی، تهران ۱۳۴۴ ش. (۴۳) Vasily Vladimirowich Barthold, Turkestan down to the Mongol invasion , London ۱۹۲۸; (۴۴) EI ۲ , s.v. "Harb. v:Persia" (by C. E. Bosworth); (۴۵) Beatrice Forbes Manz, The rise and rule of Tamerlane , Cambridge ۱۹۹۱; (۴۶) H. Desmond Martin, "The Mongol army", JRAS (۱۹۴۳); (۴۷) Bertold Spuler, Die Mongolen in Iran , Leiden ۱۹۸۵; (۴۸) Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli devletinin ilmiye taskilati , Ankara ۱۹۸۸. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنگ در ایران پس از اسلام»، شماره ۵۰۹۲. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|